نگارش دوازدهم -

درس 3 نگارش دوازدهم

sima ahmadi

نگارش دوازدهم. درس 3 نگارش دوازدهم

سلام کسی انشای صفحه ۵۴ رو نوشته بفرسته لطفا🌹 از گام به گام و نت نباشه 🥺

جواب ها

جواب معرکه

ylda razyani

نگارش دوازدهم

قطعه ادبی اول (پاییز) : تابستان با آن همه گرمی و سوز گرمایش به پایان رسید. حال شروع نوعی با فصل پاییز است. پاییز با آن ابرهای تیره اش که در آسمان کشیده میشود و باریدن باران ، مارا یاد خاطراتی که حتی فراموش کرده ایم به یاد می آورد. اما نمیدانم ! چرا پاییز با این همه زیباییش دلم را با خودش نمی برد. چرا مثل فصل بهار ، انتظار آمدنش را نمیکشم. پاییز فصل ریزش برگ درختان ، صدای خش خش درختان همچون موسیقی زیبا و دلنشین دل انسان را با خودش به گذشته های دور میبرد. هنگام آمدن فصل پاییز دیگر خورشید با گرمایش صورتم را نوزاش نمیکند. نمیدانم هنگام بارش باران در فصل پاییز ، دوست ندارم بدون چتر زیر باران راه بروم. آری دلم سبزی برگ های درختان را می خواهد. پاییز دلتنگم میکند نمیدانم چرا ! فصل پاییز را دوست دارم اما انتظارش را نمیکشم قطعه ادبی دوم (باران) : خواب بودم ، صدای نم نم باران مرا از خواب بیدار کرد. به سختی از جایم بلند شدم و راهی حیاط شدم. آری ، صدای نم نم باران گویی خداوند با یکی از نعمت هایش موسیقی برای مخلوقاتش می نوازد. یاد یک شعر افتادم : چشمها را باید شست جور دیگر باید دید چترها را باید بست زیر باران باید رفت زیر باران رفتم و قطرات باران به زیبایی بر روی صورت میزد. خیلی جالب بود و حس تازه ای بود. وقتی باران بر روی صورتم میزد هر قطره اش جان تازه ای میبخشید و زخم های روحی ام را التیام میبخشید. زیر باران ، دستهایم را به سوی خداوند بلند کردم و چشمانم پر از اشک شد. صیحه ای از دل آسمان بلند شد . ناگهان درهای اسمان باز گشت و صیحه ای از دل آسمان بلند شد و بر قلبم نشست. حرفهایم را زدم و و تمام دردهایم را به او گفتم. نتیجه گیری : باران زیباست . همچون باران باید زیبا بود. بارش باران خاطرات کودکی مرا تداعی میکند. ای کاش باران همیشه باشد. آسمان ببار.

سوالات مشابه